گفتی خلاص گفتم خلاص آغاز قصه حرف راست
اینجا من و تو باهم ایم امروز و فردا مال ماست
هستیم کنج گوشه ی دنج و بدون همهمه
لب ها و چشمان هم ایم دلها ی ما پر زمزمه
سیب تنت باغ و زمین بوسه نوازش ناز و این
دست و دل و سر پیشکش هم خوان و مال و عز و دین
شب ها ی چشمت ماه و من ببر و سپیدی آب و نقش
مستی پیاله جام می زین ِ تن ام رهوار ِ رخش
تشنه نشسته رو به جو خندان لب و خوی کرده رو
سیمین تن مهتاب رو آویخته لب بر گلو
حیرت گزیده لب به دست از کارو زار این نشست
پر می کشی روسوی من خشمین و غران مست مست
جان و نفس هر لحظه دم داغی و شرجی دو تن
شوق رهایی از قفس خون گرم و پر آتش بدن
پرواز تا آنسوی ابر وان آذرخش از هرم و تب
ریزان شراب و خمر ناب شیرین تر از حلوا رطب
اینجا من و تو باهم ایم امروز و فردا مال ماست
هستیم کنج گوشه ی دنج و بدون همهمه
لب ها و چشمان هم ایم دلها ی ما پر زمزمه
سیب تنت باغ و زمین بوسه نوازش ناز و این
دست و دل و سر پیشکش هم خوان و مال و عز و دین
شب ها ی چشمت ماه و من ببر و سپیدی آب و نقش
مستی پیاله جام می زین ِ تن ام رهوار ِ رخش
تشنه نشسته رو به جو خندان لب و خوی کرده رو
سیمین تن مهتاب رو آویخته لب بر گلو
حیرت گزیده لب به دست از کارو زار این نشست
پر می کشی روسوی من خشمین و غران مست مست
جان و نفس هر لحظه دم داغی و شرجی دو تن
شوق رهایی از قفس خون گرم و پر آتش بدن
پرواز تا آنسوی ابر وان آذرخش از هرم و تب
ریزان شراب و خمر ناب شیرین تر از حلوا رطب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر